بنیامین یوسفزاده | شهرآرانیوز؛ فرایند انتخاب شهردار مشهد به ایستگاه پایانی خود رسیده است و با جمع بندی نظر اعضای ششمین دوره پارلمان شهری، سکاندار جدید شهر امام رضا (ع) معرفی میشود. بدون احتساب شمار سرپرستان شهرداری مشهد در ۱۰۳ سال اخیر، شهردار جدید مشهد، پنجاه ونهمین فردی است که از ابتدای تاریخ بلدیه تاکنون برای اداره این کلان شهر راهی ساختمان تاریخی و قدیمی میدان شهدا میشود و به نوعی آغازگر مدیریتی جدید برای قرن جدید شهری است که مشکلات ریزودرشتی دارد و باید برای التیام یک به یک آن ها، راه چارهای جست.
هرچند گزینههای مطرح برای تصدی این پست، بدون شک اشراف خوبی بر خرد و کلان مسائل این جهان شهر دارند، نگاهی گذرا به مشکلات دومین کلان شهر مذهبی جهان آن هم از دریچه رسانه، میتواند راهگشای بسیاری از اموری باشد که شهردار جدید در آستانه سده جدید مشهد باید ره توشه مدیریت خود کند.
آقای شهردار! همین ابتدای کار دلسوزانه میگوییم که قبل از ورود به هر طرح و برنامه ریزی برای عمران و آبادانی شهر، احیای هویت و اصالت مشهد را در اولویت کاری خود قرار دهید. با تورق تاریخ نه چندان دور مدیریت شهری مشهد، میتوان به روشنی دریافت که گمشده این شهر نه پروژههای عمرانی و زیرساختی بزرگ و کوچک آن است نه شریانهای ترددی که از روی زمین و زیرزمین به این سو و آن سو کشیده شده اند و میشوند.
هویت مشهد، امام رضا (ع) است و هرآنچه در این شهر در تاریخ هزارواندی ساله آن به بروز و ظهور رسیده، به اعتبار حضور بارگاه نورانی امام هشتم (ع) بوده است؛ هویتی که در سه دهه اخیر به دلیل برخی بی سلیقگیها در ساخت وسازهای شهری به ویژه در خیابانهای منتهی به حرم رضوی و همچنین نبود اهتمام لازم در حوزه فرهنگ رضوی در برخی دوره ها، از اصالت و جایگاه والای خود فاصله زیادی گرفته است و حالا شمایید که باید برای احیای آن تلاش کنید.
چهار سال از انتخاب شهر مشهد به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام میگذرد، اما انگار عمر این واژه آن قدر کوتاه بوده که پس از ۱۲ ماه از دایره المعارف ذهنی مدیران نیز پاک شده است. براساس اعلام سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی اسلامی (آیسسکو)، شهرهایی که مفتخر به کسب عنوان پایتختی جهان اسلام در هریک از زمینههای فعالیتی این مجموعه میشوند، این اجازه را دارند که تا ۱۰ سال از ظرفیتهای این عنوان ارزنده برای معرفی آن در سطوح بین المللی استفاده کنند، با این حال این عنوان در همان سال ۲۰۱۷ جامانده و شاید اگر همتی باشد، در ۶ سال باقی مانده بتوان از عنوان پایتختی مشهد در جهان اسلام، رهاوردی مناسب برای این شهر به ارمغان آورد.
کلافگی بافت پیرامون حرم مطهر رضوی دو سال دیگر به سی سالگی خود میرسد. طرحی که قرار بود در یک دوره سه یا چهارساله، چهره ناموزون کوچهها و خیابانهای منتهی به حرم را با حفظ ساختارهای هویتی اش اصلاح کند. حالا به بلای جانی بدل شده که نه توانسته است میراث ملموس و ناملموس این قطعه تاریخی از شهر را حفظ کند و نه پیشرانی معقول برای زیست شهری این محدوده باشد.
بهسازی بافت اطراف حرم امام رضا (ع) درکنار کوچ دادن همسایگان امام هشتم (ع)، مشکلی جدید به نام تأمین حقوق مکتسبه هم دارد که با ساز ناکوک اعضای شورای عالی شهرسازی و معماری در سالهای گذشته، حالا به کندی قدم از قدم برمی دارد.
ارتباط گیری سکاندار مشهد با مدیران مربوط کشوری و همچنین تنظیم لوایح کارآمد و ارسال به شورای اسلامی شهر، میتواند گام موثری درراستای برون رفت از مشکلات بافت پیرامون حرم مطهر رضوی باشد. البته شهردار جدید مشهد باید درکنار این کلان پروژه ملی، نگاهی عمیق هم به سایر بافتهای فرسوده شهری نظیر بافت فرسوده میدان شهدا، عامل، وکیل آباد و آبکوه بیندازد تا این لکههای تملک شده بلاتکلیف شهری، از وضعیت نامناسب خود خارج شوند.
رودخانه تاریخی مشهد، هرچند در این سالها به دلیل ورودی که مدیریت شهری برای آبادانی اش داشت، از روزهای سخت خود فاصله گرفته است، همچنان برای رسیدن به جایگاه اسطورهای خویش، راه زیادی در پیش دارد. ردپای فاضلاب هنوز به صورت نقطهای به ویژه از ناحیه چرمشهر، این رودخانه تاریخی را تهدید میکند و آتیه این زیست بوم بی بدیل را با چالشهای زیادی مواجه کرده است.
بودجه ۱۶۰ میلیارد تومانی سفر اول رئیس دولت تدبیروامید برای احیای این رودخانه در حد وعده ووعید روی کاغذ ماند و فقط بخشی از آن محقق شد، اما میتوان با استقرار وزرای جدید کشور، نیرو و کشاورزی، این مطالبه را در حوزه بودجهای از مدیران امر داشت تا فکری اساسی برای رود تاریخی مشهد بردارند.
همسویی نظری دولت سیزدهم، مجلس یازدهم و مدیریت شهری ششم از یک سو و مشهدی بودن رؤسای قوای مجریه و مقننه ازسوی دیگر، دست به دست هم داده است تا فرصتی بی بدیل از جنس مراودات کاری و ارتباطی بین مدیران این شهر و مسئولان پایتخت نشین فراهم شود.
این فرصت را که تاکنون بیشتر به سمت اصفهانی ها، سمنانیها و کرمانیها میچرخیده است، نباید از دست داد و درکنار پایبندی به قوانین کشوری و درنظر گرفتن مقوله بااهمیت توسعه پایدار، باید از آشناییای که رؤسای دو قوه یادشده با مشهد دارند و اشرافی که بر مسائل این شهر دارند، بهره برد و اتفاقاتی را در این شهر به نفع زائران و مجاوران رضوی رقم زد که در دورههای گذشته میسر نبوده است.
از این طریق شاید بتوان طلسم بسیاری از قفلهای این شهر را شکست و درهای جدیدی را روی پیشرفت و آبادانی مشهدالرضا (ع) گشود. از پرداخت بدهیهای معوق دستگاههای دولتی و بانکها به شهرداری مشهد گرفته تا موافقتهای اصولی برای اختصاص اعتبارات لازم پروژههای کلان زیرساختی، میتواند رهاورد این تقارن خوش یمن حضور مسئولان بلندپایه همشهری در تهران باشد.
قصه پرغصه حاشیه شهر مشهد هم که نیاز به گفتن ندارد. این شهر بیش از یک میلیون و ۳۰۰ هزار حاشیه نشین دارد که در ۳هزارو۹۰۰هکتار سکونتگاه غیررسمی و بافت ناکارآمد، ساکن هستند؛ حاشیهای که حدود یک سوم جمعیت دومین کلان شهر ایران را در دل خود جای داده است و سالهای متمادی است از نبود سرانههای خدماتی رنج میبرد. نکته ناراحت کننده ماجرای حاشیه نشینی در مشهد، آنجا رخ نمایی میکند که برخلاف سهم ۳۰ درصدی شهرهای دیگر از ضریب حاشیه نشینان، این نرخ در مشهد چیزی حدود ۴۲ درصد به ثبت رسیده است.
آقای شهردار! آستینتان را بالا بزنید و از نخستین روزهای کاری خود، پای در میدانی بگذارید که حل مشکلاتش از توان یک یا چند دوره مدیریتی چهارساله به تنهایی برنیامده است. حل مشکل حاشیه نشینی در مشهد، به یک وفاق ملی و استانی نیازمند است و در این مسیر درکنار مددجویی از دولت و مجلس، باید بسیاری از نهادهای مرتبط همچون استانداری، آستان قدس رضوی، سپاه و بسیج را همراه خود کنید تا بتوان حاشیه شهر را اندکی به متن نزدیک کرد. از احیای بودجه بی جان حاشیه شهر مشهد هم غفلت نکنید، شاید همین رقمهای ناچیز، گوشهای از کار بازآفرینی این سکونتگاهها را بگیرد.
خوبی پروژهای همچون متروی مشهد به این بوده که در تمام ادوار اخیر، در صدر توجهات مدیران شهری قرار داشته است، با این حال خطوط چهارگانه قطارشهری مشهد هنوز راه زیادی تا تحقق الگوی توسعه حمل ونقل این شهر دارند و به همین دلیل باید برای تأمین بودجههای عجیب وغریب این بخش آن هم در شرایط اقتصادی فعلی کشور، کفش هایتان را آهنین کنید.
خطوطی که تا همین یکی دو سال قبل میتوانستیم با ۲۵۰ میلیارد تومان سروته یک کیلومترش را جمع کنیم، حالا اجرای هر کیلومتر آن، افزون بر هزارمیلیارد تومان آب میخورد و بدون تردید با بودجههای قطره چکانی دولتی، نمیتوان امیدی به تکمیلش بست.
نمیخواهیم حرفهای ناامیدکننده بزنیم، اما با این اعداد و ارقام شاید حتی انتشار اوراق مشارکت هم سالانه فقط جوابگوی اجرای یک تا دو کیلومتر ناقابل از این خطوط باشد. باید در این مسیر، الگوهای جذب سرمایه به روزتری تعریف شود تا هم بتوانید خط ۲ را به سرمنزل مقصود برسانید، هم خط ۳ را رونمایی کنید، هم حفاری خط ۴ جان بگیرد و هم ۶۰ واگنی که از سال ۸۸ قرار است به خط یک تزریق شود، روی ریلهای اولین خط متروی مشهد قرار گیرد.
در این مدت اگر شد و توانستید، نیم نگاهی هم به خط متروی مشهد-گلبهار بیندازید تا شاید این طرح استانی نیز با یاری مدیریت شهری مشهد از زمین گیری خارج شود. با همین فرمان باید برای توسعه خطوط اتوبوس و مینی بوس و همچنین نوسازی ناوگان تاکسی رانی گام برداشت، زیرا با ورود قطره چکانی ناوگان حمل ونقل عمومی به مشهد در سالهای اخیر، بیم آن میرود که خدمات رسانی این مجموعه در سالهای آینده دچار خطرات ناگواری شود.
از همه اینها که بگذریم، میرسیم به خیل عظیم پروژههای عمرانی شهر که یا باید در دوره فعلی به سرمنزل مقصود برسند یا باید کلنگ آنها به دست شما به زمین بخورد؛ ادامه روند کاری پروژههایی مثل تقاطع چهارسطحی آزادگان و مصلی شاید در زمره همین طرحهای زیرساختی باشد. ازسوی دیگر برخی موضوعات اختلافی نیز بین مدیریت شهری و سایر نهادهای اجرایی وجود دارد که به دلیل طولانی شدن روند آن به زخمهایی ناسور بر پیکر شهر تبدیل شده اند.
بدون شک دو موضوع حریم اختلافی مشهد با طرقبه و شاندیز و همچنین تعیین تکلیف اراضی لشکر ۷۷ و آبشار که اتفاقا این دومی، مصوبه شورای عالی شهرسازی ومعماری را هم دارد، میتواند یکی از اتفاقات شگفت برای مدیریت شهری جدید باشد.
دیپلماسی شهری به عنوان یکی از جلوههای کارآمد و تأثیرگذار دیپلماسی عمومی در برهههایی از تاریخ توانسته است بار بخشی از سیاست خارجی کشورها را نیز به دوش بکشد و از آن مهمتر در برگهایی از تاریخ توانسته است آتش جنگ و خونریزی را میان دو کشور خاموش کند.
لطفا سهم مشهد و دیپلماسی اش را همین ابتدای کار مشخص کنید، زیرا تجربه نشان داده است با درگیر شدن مدیران شهری با پروژههای کلان عمرانی، آنها فرصتی برای پرداختن به چنین مفاهیمی پیدا نمیکنند یا اولویتی برای آن قائل نخواهند بود.
مشهد در سالهای گذشته با شهرهای کوآلالامپور، بغداد، نجف، کربلا، هرات، مزارشریف، کراچی، لاهور، ارومچی و عشق آباد پیمان خواهرخواندگی به امضا رسانده است، اما از آنچه باید به تبع این تفاهم نامههای بین المللی بین این شهر با شهرهای نام برده رخ میداد، خبری نیست.
جان گرفتن این تفاهم نامهها و همچنین افزودن شهرهای نظیر آن میتواند اتفاقات خوبی را در معرفی ظرفیتهای بین المللی مشهد و درنهایت بهبود وضعیت اقتصادی این شهر در بازه بلندمدت رقم بزند.